معنی پونه صحرایی

حل جدول

خواص گیاهان دارویی

پونه

پونه کوهی داروی زخم دهان است. سر درد آور و درمان درد دنده است. بی اشتهایی وضعف معده را ازبین میبرد. سکسکه را تسکین میدهد. بیمار مبتلا به تب اگر آب پز پونه را بخورد یا پونه را در روغن بپزد و بر تن مالد علاج یابد. خوردن وضماد گذاشتن پونه پاد زهر حشرات است. برای درمان سرماخوردگی و کک ومک استفاده می شود.

ضد سیاه سرفه و گریپ، خلط آور، باد شکن، قابض یک فنجان در یک لیوان آب بعد از غذا میل شود.

لغت نامه دهخدا

پونه

پونه. [ن َ] (اِخ) شهری بهندوستان. رجوع به پونا شود.

پونه. [ن َ / ن ِ] (اِ) پودنه. پودینه. فودنج. غاغ. حبق. سنبهاری. (برهان). جلنجوجه. (برهان). جلنجویه. سعترالفرس. نعناع. نمام. حبق التمساح. نعنعالماء. فوتنج نهری. حبق الماء. غلیجن. رافونه. غاغه. راقونه. (برهان).فوتنج. پودن (در تداول مردم شیراز). پونا (در تداول مردم قزوین). پویْنَه (در تداول عامه). || پونه ٔ جویباری. پودنه ٔ لب جوی. حبق الماء. آنکه امروز پونه گویند به اطلاق.
- امثال:
مار از پونه بدش می آید درِ لانه اش سبز میشود. رجوع به پودنه شود.


گل پونه

گل پونه. [گ ُ ن َ / ن ِ] (اِ مرکب) پونه ٔ جوان و تازه. پونه ای که در تری و تازگی گل را ماند: گل پونه، نعناپونه.

فرهنگ عمید

صحرایی

بیابانی، صحرانشین، ساکن صحرا،
پرورش‌یافته در صحرا: گل صحرایی، موش صحرایی،
کار یا عملی که در صحرا انجام شود،


پونه

گیاهی خوش‌بو با ساقۀ بسیار کوتاه و برگ‌هایی شبیه برگ نعناع اما کوچک‌تر که بیشتر در کنار جوی‌ها می‌روید و خام خورده می‌شود،

فرهنگ فارسی هوشیار

گل پونه

(اسم) پونه تازه و جوان: گل پونه نعنا پونه.


پونه

گیاهی خوشبو

فرهنگ پهلوی

پونه

بوته و گلی خوشبو

فرهنگ معین

پونه

(نِ) (اِ.) پودنه، گیاهی است خوشبو با ساقه بسیار کوتاه دارای برگ هایی مانند برگ نعناع، در کنار نهرها می روید و خوردنی است.

مترادف و متضاد زبان فارسی

پونه

پودنه، نعناع

نام های ایرانی

پونه

دخترانه، گیاهی خوش عطر و بو که در کنار جویها می‌روید، گیاهی معطر از خانواده نعناع

فارسی به ایتالیایی

معادل ابجد

پونه صحرایی

382

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری